عشق یعنی اراده به توسعه خود با دیگری در جهت ارتقای رشد دومی. (اسکات پک)

به جرأت ميتوان گفت كه استاندارد های مدیریت کیفیت( به طور خاصISO 9001 ) يكي از پرطرفدارترين مباحث مديريتي سال هاي اخير بوده است. به طوري كه كمترين كشوري را مي توان يافت كه از نفوذ اين استانداردها در امان مانده باشد. استاندارد ايزو در سازمان ها به دنبال رسيدن به اهداف بزرگي است كه مهمترين آن ها عبارتند از: مشتری محوری ،ارتقاي كيفيت محصول و خدمات، كاهش هزينه بهاي تمام شده محصول و خدمات، افزايش رقابت پذيري و توسعه سهم در بازار به خصوص بازار صادرات. در اين ميان مديران نيز با اهداف خاص خود تصميم به پياده سازي ايزو در شركت هاي خود مي گيرند. البته اين اهداف مي تواند منطبق با اهداف اصلي و يا فرعي استاندارد ايزو باشد و يا اينكه هدفي خارج از اين اهداف مدنظر قرار مي گيرد.

پیاده سازی سیستم مدیریت کیفیت و گرفتن گواهینامه ISO  ، نیازمند الزاماتی درسازمان میباشدکه یکی ازمهمترین آنها انعطاف پذیری سازمان جهت اعمال تغییرات و برخورد مناسب با سیستم جدید می باشد ، بنابراین سازمان متقاضی گواهینامه ایزو باوجود عدم تمایل جهت ایجاد تغییرات درسازمان ، مواجه شدن با سیستم جدید و تغییر روند کاری درجهت بهبود کیفیت خدمات خود، مسلماً نمی توانند سیستم مدیریت کیفیت رابطور واقعی پیاده سازی کنند.

بنابراین برای گرفتن گواهینامه ایزو در در وهله اول ، دیدگاه هایی همچون : انعطاف پذیری درمقابل تغییرات ، نظم سازمانی ، رفتار سیستمی و سیستم گرا بودن و تعهد سازمانی جهت بهبود سیستم موجود ، ابتدا درمدیران ارشد ایجاد شده وسپس به سطوح پایین تر سازمان انتقال پیدا کند و سپس اقدام به پیاده سازی مستمر و ایجاد اثر بخشی واقعی درسازمان شودکه بتوان تغییرات اساسی بمنظور بهبود کیفیت خدمات یا تولیدات سازمان ایجاد کرد.

از جمله دلایل دیگری که بصورت اجرایی به عنوان چالش های پیاده سازی سیستم مدیریت کیفیت می توان بدان اشاره نمود موارد زیر است :

  • کم تجربگی بعضی مشاوران

  • بعضی مشتریان با نحوه انتخاب مشاوران و صادر کنندگان گواهینامه (شرکت ها CB) به منظور استفاده بهتر از این استاندارد آشنا نمی باشند.

  • رویکردمستندسازی و سوابق محوری توسط ممیزان(شرکت های CB)

  • کوتاه شدن زمان مشاوره و پیاده سازی سیستم

  • گواهینامه محوری هم از طرف کارفرما و هم از طرف مشاور

  • رضايتمندي كاركنان در خط مشي سیستم  مديريت کیفیت  اجرا نمي شود.

  • كاركنان سیستم مديريت کیفیت را تبليغاتي و تشريفاتي ميدانند.

  • اعتقاد وتعهد در سطوح مختلف مديريتي نسبت به اين سیستم ها كمرنگ تر است.

  • انگيزه كافي در كاركنان جهت شركت در فرايندهاي سیستم  مديريت کیفیت وجود ندارد.

  • احساس نياز واقعي در برقراري سیستم  مديريت کیفیت  در كاركنان و مديريت وجود ندارد.

  • آموزشهاي كافي در مورد سیستم  مديريت کیفیت  به پرسنل داده نشده است.

  • فرهنگ سازي مناسب درشركت براي سیستم  مديريت کیفیت  انجام نگرفته است.

  • درك درست از فلسفه سیستم  مديريت کیفیت  در بين كاركنان و مديران وجود ندارد.

  • آموزشهاي كاربردي براي مميزان داخلي داده نشده است.

  • تشويق ها وتنبيه ها بر اساس پايبندي به سیستم  مديريت کیفیت  صورت نميگيرد.

  • فعاليتهاي جاري شركت جدا از دستورالعمل ها و روش هاي اجرايي نوشته شده انجام  ميگيرد.

  • سیستم  مديريت کیفیت  به افراد و اداره خاص تعلق دارد.

  • بين كاركنان و ادارات مختلف تبعيض وجود دارد.

  • پارامترهاي غير كليدي در فرم هاي پايش گنجانده شده است

  • احساس و درك لازم از تاثير اجراي اين سیستم ها ،در كيفيت كاري پرسنل، درميان كاركنان وجود ندارد.

نویسنده : مهندس وحید رهنما، سرممیز بین المللی و رسمی تحت اعتبار IRCA