سیگما یکی از حروف الفبای یونانی است که در آمار ریاضی برای تعریف انحراف معیار به کار می رود.

سیگما مقیاسی برای سنجش انحراف است و نشان می دهد که یک فرایند چقدر از حالت مطلوب خود منحرف شده است.

شش سیگما فرایندی است بسیار منظم که به سازمان کمک می کند تا بطور مستمر بر توسعه و تولید تقریبا عالی محصولات و خدمات نیازهای مشتریان خود را براورده سازد.

از لحاظ آماری به این معناست که کیفیت تولید و فرایند در حدود اطمینان معین یعنی 99966/99 درصد بدون اشتباه باشد.

شش سیگما یک سیستم جامع و انعطاف پذیر برای دست یابی - بهبود و افزایش موفقیت کسب وکاراست که به واسطه:

درک کامل از نیازهای مشتری

استفاده منظم از واقعیات

تحلیل های آماری

توجه کامل مدیریت

بهبود و باز ساخت فرایندهای کسب و کار راهبری می شود.

سیگما یک معیار اندازه گیری است و برای نشان دادن درستی یا نادرستی عملکرد یک فرایند به کار می رود ، به عبارت دیگر ، چقدر خطا در یک شرکت رخ می دهد.

درعرصه کنونی کسب وکار ،توصیف سازمان دگرگون شده است با نگرش جدید ،سازمان مجموعه ای از فرایندهایی است که هدف آنها ایجاد ارزش برای مشتری است ومستلزم ایجاد ارزش برای مشتری ،آفرینش ارزش در خود سازمان است.برنامه ریزی سازمانی که می خواهد رویکرد فوق را دنبال کند در وهله اول ورود به حوزه سیگما هاست و در مرحله بعد طی مراحل بهبود تارسید ن به سطح شش سیگما یعنی 3.4 خطا در یک میلیون فرصت می باشد.

شش سیگما یک فلسفه مدیریتی است که کانون توجه آن حذف خطاها،اتلاف ها و دوباره کاری هاست.این یک برنامه سطحی بهبود نیست بلکه یک مبنای قابل اندازه گیری برای بهبود ایجاد می کند و روشی برای حل استراتژیک مسئله هاست که هم به افزایش رضایت مشتری می انجامد و هم سود شرکت را به طور محسوسی افزایش می دهد.