هر سازمانی صرفنظر از نوع فعالیت، اندازه، ساختار و یا میزان کامیابی در تامین اهداف سازمانی خود، نیاز به مدلی دارد که بر اساس آن میزان موفقیت خود را در نیل به آرمان ها و راهبردهای کسب و کار خویش مورد سنجش و اندازه گیری قرار بدهد.

مدلهای تعالی سازمانی ابزاری جهت کمک به سازمانها برای سنجش میزان قرار داشتن در مسیر تعالی سازمانی و رشد متوازن هستند. این مدلها به سازمانها کمک می کنند تا با مقایسه وضع موجود و مطلوب خود تفاوت ها را شناسایی و سپس بر اساس این تفاوت ها (عارضه ها ) و بررسی علل وقوع آنها راه حلهای بهینه سازی وضع موجود را تعیین و آنها را اجرا نمایند.

یکی از اساسی ترین سوالاتی که در مباحث کیفیت مطرح است این سوال است که به راستی هدف و غایت نهایی اجرای مدلهای کیفیت چیست ؟ به بیان دیگر مدلهای کیفیت در پی رسیدن به چه جایگاه و هدفی هستند؟

یکی از پاسخهایی که به این سوال داده شده است معروف به مدل درختی مدیریت کیفیت جامع است. در این مدل هدف و غایت اجرای سیستمهای کیفیت نیل به مدیریت کیفیت جامع است. اما از آنجا که غیر از اقدام موسسه استاندارد انگلستان، اقدام دیگری در مورد استاندارد کردن مفهوم TQM انجام نشده است، هر سازمانی برای خود مفهوم خاص و برداشت ویژه ای از مدیریت کیفیت جامع را استنتاج نموده است. به بیان دیگر هدف رسیدن به TQM است و چون برای TQM هم استانداردی ارائه نشده است جوایز کیفیت ( Quality Awards) بعنوان یک راه میانبر برای رسیدن به TQM مدنظر قرار گرفته اند.

در این میان بررسی ها نشان می دهد که در حال حاضر حدود 130 جایزه کیفیت، بهره وری و برتری در سطح جهان وجود دارد. نکته مهم، توجه این جوایز به سمت بهره وری، کیفیت و تعالی جویی است و در این میان مدلهای کیفیت معمولا" در پی ارائه ساختاری نظام مند برای ایجاد بستری مناسب برای رشد و تعالی سازمان هستند. بعلاوه این جوایز مبنایی مناسب برای خود ارزیابی سازمان ها می باشد تا از این طریق ضمن ارزیابی خود به عارضه یابی بپردازند.

یکی از نقاط ضعفی را که می توان به جوایز کیفیت و مدلهایی از این دست نسبت داد توجه صرف آنها به عوامل داخلی مرتبط با سازمان از جمله توجه به نیازها و انتظارات مشتریان و تلاش برای تامین رضایت ایشان، بهبود فرایندها و محصولات، افزایش مشارکت کارکنان و..... می باشد. اما همانطور که می دانید در کشور ما به نظر می رسد که تاثیر عوامل محیطی ناظر و حاکم بر فعالیتهای سازمان بسیار جدی و تعیین کننده است. نباید فراموش کرد که مدلهای تعالی سازمان در یک محیط سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و تربیتی خاص خود یعنی جوامع انگلوساکسون با ویژگیهای یک اقتصاد کاملا" خصوصی شکل گرفته است. در جامعه ما که به زعم خیلی از صاحبنظران بیش از 60% اقتصاد آن دولتی است، طبعا" واقعیات طور دیگری رخ می نمایند.

در همه مدلهای تعالی سازمانی ادعا بر این است که هدف پیشرفت و بهبود است، اما آیا می توان این ادعا را در شرکتهای ایرانی قابل کاربرد و اجرا دانست ؟ البته به نظر می رسد که با جدید بودن مفاهیم تعالی سازمانی در کشور ما پاسخ به این سئوال زود است. اما قطعا" فریفتگی صرف در مقابل افکار وارداتی ما را به جایی نخواهد رساند.

از سوی دیگر، از دیدگاه روش تحقیق مجموعه ای از عوامل پنهان و واسطه ای در پس مدلهای تعالی سازمانی ایفای نقش می کنند که در این مدل ها به آنها اشاره ای نشده است و همه ما می دانیم که در کشور ما نقش و تاثیر این عوامل تعیین کننده تر از عوامل ظاهر و پیدای مندرج در مدلهای شناخته شده است.

انطباق کامل شرایط و ویژگیهای یک سازمان با حوزه های جوایز کیفیت و یا کسب امتیازات لازم بر اساس این جوایز به هیچ عنوان ضامن بقاء و حفظ طولانی مدت یک سازمان در محیط کسب و کار دائما" در حال تغییر نیست.

خوانندگان محترم بالاخص مدیران ارشد سازمانها به این نکته توجه کنند که نباید دچار این اشتباه برداشت شوند که کسب جوایز و یا کسب امتیاز قابل قبول بر اساس این جوایز یعنی برتری مطلق آنها نسبت به رقباء. زیرا این نتیجه گیری خطایی بسیار بزرگ است. نگاهی به گزارشات و مقالات ارائه شده در سایتهای اینترنتی مرتبط با مدلهای تعالی سازمانی همگی حاکی از آنست که حتی بردن جوایز خیلی مهم و ارزشمندی مثل دمینگ، بالدریج و EFQM ضامن حفظ بقاء یک سازمان نیست و در میان فهرست سازمانهایی که اعلام ورشکستگی و مضمحل شده اند، هستند سازمانهایی که در حد قابل قبول و خوبی خواسته های جوایز کیفیت را تامین کرده اند.