آندراگوژی یا پداگوژی؟

تاکنون با بیش از هزار مدیر در بخش خصوصی و دولتی کار آموزش و یادگیری انجام داده ام.
گاهی در حین آموزش مخصوصا بازیهای آموزشی یک چالش جدی برایم هویدا می شود که چقدر زمان و انرژی و همت لازم داریم تا یک نفر «همدلی» بیاموزد! به منافع جمعی اهمیت دهد! تحمل نظرات مخالف را داشته باشد! خوب گوش کند! و جایی که لازم است بتواند «نه» بگوید!

همین مهارتهایی که به ظاهر ساده می آیند، در حوزه آموزش بزرگسالان (آندراگوژی) اگر ممکن باشند بسیار مشکل هستند و از شیوه های بسیار خاصی لازم است استفاده شود تا یادگیری به معنای «تغییر نسبتا پایدار در رفتار» رخ بدهد.
اینجاست که در اعماق درونم آرزو می کنم کاش از کودکی هم من و هم آنها مهارتها را با رنج کمتری یاد می گرفتیم.

آموزش در حوزه کودکان (پداگوژی) بسیار ارزشمندتر و اثربخش تر از آن چیزی است که می توانیم تصور کنیم. شاید توجه کرده اید که بارها، شیوه و میزان یادگیری کودکان شما را شگفت زده کرده است و خارج از امکان و انتظار شما ظاهر شده اند.

جذبی که کودکان در یادگیری دارند، گوشه ای از معجزه «انسان بودن» را به نمایش می گذارد و نامحدودیت ها و فصاهای امکان گسترده ای دارند که البته در دام چارچوبهای محدود کننده ما می افتند و آنها را هم تلاشگرانه و پیروزمندانه مثل خودمان بار می آوریم و چقدر هم به خود می بالیم.

اما از والدین بودن به عنوان یک نقش، یک مسئولیت طبیعی به ما می رسد و لازم است آگاهانه و مسئولانه برخورد کنیم برای آینده او، آینده تصویر شده ارتباط خودمان با او و جایگاهی که در جامعه خواهد یافت.

منش بزرگسالان یک کانال دسترسی آسان و فوری دارد و آن منش کودکان است. ما در کودکی بهتر یاد می گیریم. از دیگرسوی منش کودکان تحت تاثیر منش بزرگسالان است، آنها از ما می آموزند از منش ما و نه تنها از گویش ما!

پ ن؛ کارگاه های منش کودک و والدین با این رویکرد و هدف طراحی شده اند تا منش در بستر مناسب و در زمان مناسب شکل بگیرد.

پ ن؛ شرح دوره و محتوا در پستهای بعدی اعلام خواهد شد.

🌀

باشگاه منش
@drraftari

مطالب بیشتر کلیک نمایید

لینک ثبت نام